English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5679 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
charactristic curve U نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
submarginal land U زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
opposing forces U نیروهای متخاصم
army of occupation U نیروهای اشغالی
frontalier U نیروهای مرزی
blue forces U نیروهای خودی
naval forces U نیروهای دریایی
market forces U نیروهای بازار
enemy forces U نیروهای دشمن
irregular forces U نیروهای چریکی
irregular forces U نیروهای نامنطم
component forces U نیروهای مولفه
lateral forces U نیروهای عرضی
army forces U نیروهای زمینی
nuclear forces U نیروهای هستهای
friendly forces U نیروهای خودی
services U نیروهای مسلح
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
blue forces U نیروهای ابی
political forces U نیروهای سیاسی
armed forces U نیروهای مسلح
garrison forces U نیروهای پادگانی
combined forces U نیروهای مرکب
battalion U نیروهای ارتشی
forces of production U نیروهای تولید
screening forces U نیروهای پاسیور
battalions U نیروهای ارتشی
combat forces U نیروهای رزمی
services U نیروهای سه گانه
irregular U نیروهای نامنطم
ground forces U نیروهای زمینی
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
action U اشغال نیروهای جنگی
landing forces U نیروهای پیاده شونده
van der waals forces U نیروهای وان در والس
restraining forces U نیروهای مهار کننده
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
actions U اشغال نیروهای جنگی
assigned forces U نیروهای زیر امر
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
m day force U نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
outgrwth U حاصل
resume U حاصل
resumed U حاصل
infertile U بی حاصل
resumes U حاصل
resuming U حاصل
outgrowth U حاصل
bleak <adj.> U بی حاصل
blasted [uninhabitable] <adj.> U بی حاصل
perquisites U حاصل
perquisite U حاصل
desolate <adj.> U بی حاصل
barren <adj.> U بی حاصل
yield U حاصل
yielded U حاصل
yields U حاصل
outcome U حاصل
outcomes U حاصل
deserted <adj.> U بی حاصل
unutilized U بی حاصل
payoffs U حاصل
payoff U حاصل
products U حاصل
resulting U حاصل
result U حاصل
adnate U حاصل
resulted U حاصل
nonproductive U بی حاصل
upshot U حاصل
fruitage U حاصل
product U حاصل
unfruitful U بی حاصل
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
yielded U محصول حاصل
pinguid U حاصل خیز
totalling U حاصل جمع
product U حاصل ضرب
totals U حاصل جمع
growth U اثر حاصل
product U حاصل حاصلضرب
yield U محصول حاصل
products U حاصل حاصلضرب
heir U ارث بر حاصل
yields U محصول حاصل
products U حاصل ضرب
totalled U حاصل جمع
growths U اثر حاصل
acquire حاصل کردن
steam fog U مه حاصل از بخار اب
emblements U حاصل زمین
affords U حاصل کردن
affording U حاصل کردن
afforded U حاصل کردن
afford U حاصل کردن
fatten U حاصل خیزکردن
fattens U حاصل خیزکردن
fattened U حاصل خیزکردن
nonproductive labor U کار بی حاصل
karma U حاصل کردارانسان
sums U حاصل جمع
yielder U حاصل دهنده
to be derived U حاصل شدن
partial products U حاصل ضربهای جز
barren U بی ثمر بی حاصل
paper blockade U محاصره بی حاصل
production U حاصل دادن
cabonic U حاصل از کربن
redemption yield U حاصل بازخرید
proceeds U حاصل فروش
productions U حاصل دادن
sum U حاصل جمع
productive U مولد پر حاصل
totaling U حاصل جمع
totaled U حاصل جمع
get U حاصل کردن
amount U حاصل جمع
gets U حاصل کردن
getting U حاصل کردن
negotiation result U حاصل مذاکرات
negotiation outcome U حاصل مذاکرات
result of the negotiations U حاصل مذاکرات
earning yield U حاصل عواید
amount U کل [حاصل جمع]
throughput U حاصل کار
feracious U حاصل خیز
feracity U حاصل خیزی
gleby U حاصل خیز
Recent search history Forum search
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
1party all night sleep all day
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1offshoring
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
1provisional sum
1incubation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com